هدف از این پژوهش بررسی رابطة ابعاد انگیزش خودمختاری در آموزش با فرسودگی و اشتیاق شغلی معلمان است و به روش توصیفی- پیمایشی صورت گرفته است. جامعة آماری مربوط به این پژوهش، شامل کلیة معلمان دورة ابتدایی شهرستان خوی در سال تحصیلی 94- 93 به تعداد 1500 نفر بود. نمونة آماری پژوهش نیز طبق جدول کرجسی و مورگان (1970) شامل 306 (122 مرد و 184 زن) تعیین شد که به شیوة نمونه گیری تصادفی طبقه ای با در نظر گرفتن جنسیت معلمان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامة انگیزش خودمختاری در آموزش روت، آسور، کانات و کاپلان (2007)، فرسودگی شغلی ماسلاچ (1993) و پرسش نامة اشتیاق شغلی اسکافلی و همکاران (2002) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بین مؤلفه های انگیزش خودمختاری در آموزش با فرسودگی و اشتیاق شغلی معلمان رابطه وجود دارد. همچنین 15 درصد از واریانس فرسودگی شغلی معلمان و 30 درصد از واریانس اشتیاق شغلی معلمان به وسیلة مؤلفه های انگیزش خودمختاری در آموزش آنان تعیین شد. به عبارتی سطوح بالای انگیزش شغلی خودمختار در آموزش به پیامدهای مثبتی مانند افزایش اشتیاق شغلی و کاهش فرسودگی شغلی می انجامد.