نقش جریان روشنفکری در سکولاریسم تربیتی ایران

نویسنده

*.عضو هیات علمی موسسه پزوهشی برنامه ریزی درسی و نوآوری آموزشی

چکیده

گسترش ارتباطات میان ایران و اروپا در قرن نوزدهم موجب گردید تا برای نخستین بار شماری از ایرانیان به خارج از مملکت مسافرت کرده و با جوامع دیگر آشنا شوند. تعدادی از ایرانیان به عنوان دیپلمات، بازرگان، محصل و معدودی به منظور سیاحت برای نخستین بار راهی خارج شدند و به این ترتیب باجوامعی آشنا شدند که چندان شباهتی به ایران عصر قاجار نداشت و تقابلی میان اروپای پس از انقلاب صنعتی و ایرانی که با تحولات آن دوره  ناآشنا و بیگانه بود، روی داد. در چنین شرایطی روشنفکران ایرانی آن دوره متأثر از رواج سکولاریزم در اروپای قرن نوزدهم بر این باور بودند که حدقل یکی از رمز و رازهای ترقی و پیشرف اروپائیان در کنار گذاردن مذهب از صحنه جامعه و تقلیل آن به امری فردی و خصوصی است. اما بودند سایر روشنفکرانی که به آموزش و مدارس جدید به عنوان یکی از عوامل مهم پیشرفت و ترقی ایران می نگریستند و معتقد بودند که از این رهگذر می توان فاصله میان ایران و کشورهای صنعتی را کم کرد و به مدارس جدید در انتقال علوم جدید تأکید داشتند. گویی نفس وجود مدرسه کفایت می کند و چگونگی آن مهم نیست. تأکید بر آموزش و بی توجهی به مسائل تربیتی منجر به جایگزینی ارزشها و عقاید حاکم بر کشورهای غربی از جمله سکولاریسم شد. بسیاری از اصلاح طلبان آن زمان از ماهیت سکولار مدرسه ه ای جدید و کارکردهای آن آگاه نبودند. اقتباس و الگوگیری از مدارس غربی به صرف جبران عقب ماندگی علمی بدون توجه به نیازهای واقعی و بومی کشور، آموزش و پرورشی را شکل داد که فاقد اتکا به فلسفه مشخص و اهداف و رویکرد معین آموزشی و تربیتی باشد. آیا سکولاریسم تربیتی در ایران ناشی از تأسیس مدارس جدید بوده؟ یا به عوامل دیگری نیز بستگی داشته است؟ این موضوعی است که سرکار خانم دکتر علم الهدی در کتاب "نقش جریان روشنفکری در سکولاریسم تربیتی" به آن پرداخته است. 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

نقش جریان روشنفکری درسکولاریسم تربیتی ایران

چکیده [English]

گسترش ارتباطات میان ایران و اروپا در قرن نوزدهم موجب گردید تا برای نخستین بار شماری از ایرانیان به خارج از مملکت مسافرت کرده و با جوامع دیگر آشنا شوند. تعدادی از ایرانیان به عنوان دیپلمات، بازرگان، محصل و معدودی به منظور سیاحت برای نخستین بار راهی خارج شدند و به این ترتیب باجوامعی آشنا شدند که چندان شباهتی به ایران عصر قاجار نداشت و تقابلی میان اروپای پس از انقلاب صنعتی و ایرانی که با تحولات آن دوره  ناآشنا و بیگانه بود، روی داد. در چنین شرایطی روشنفکران ایرانی آن دوره متأثر از رواج سکولاریزم در اروپای قرن نوزدهم بر این باور بودند که حدقل یکی از رمز و رازهای ترقی و پیشرف اروپائیان در کنار گذاردن مذهب از صحنه جامعه و تقلیل آن به امری فردی و خصوصی است. اما بودند سایر روشنفکرانی که به آموزش و مدارس جدید به عنوان یکی از عوامل مهم پیشرفت و ترقی ایران می نگریستند و معتقد بودند که از این رهگذر می توان فاصله میان ایران و کشورهای صنعتی را کم کرد و به مدارس جدید در انتقال علوم جدید تأکید داشتند. گویی نفس وجود مدرسه کفایت می کند و چگونگی آن مهم نیست. تأکید بر آموزش و بی توجهی به مسائل تربیتی منجر به جایگزینی ارزشها و عقاید حاکم بر کشورهای غربی از جمله سکولاریسم شد. بسیاری از اصلاح طلبان آن زمان از ماهیت سکولار مدرسه ه ای جدید و کارکردهای آن آگاه نبودند. اقتباس و الگوگیری از مدارس غربی به صرف جبران عقب ماندگی علمی بدون توجه به نیازهای واقعی و بومی کشور، آموزش و پرورشی را شکل داد که فاقد اتکا به فلسفه مشخص و اهداف و رویکرد معین آموزشی و تربیتی باشد. آیا سکولاریسم تربیتی در ایران ناشی از تأسیس مدارس جدید بوده؟ یا به عوامل دیگری نیز بستگی داشته است؟ این موضوعی است که سرکار خانم دکتر علم الهدی در کتاب "نقش جریان روشنفکری در سکولاریسم تربیتی" به آن پرداخته است.