شناسنامه ای برای واژه ها

نویسنده

چکیده

الگوهایی که تاکنون برای جمع آوری واژگان پایه مورد استفاده قرار گرفته معمولاً بر پیکره های واژگانی عظیم و بسامدشماری یا شم زبانی مجریان طرح متکی بوده است فهرست های بسامدی بسیار تحت تأثیر منابعی قرار دارند که در تهیه فهرست به کار رفته اند این فهرست ها پاسخ مناسبی برای نیازهای اساسی زیر فراهم نمی آورند: - آگاهی از سطح واژگان ورودی های هر پایه - تعیین واژه های مناسب هر پایه - میزان افزایش معقول واژه ها در هر بخش  در این مقاله نگارنده بر آن است الگوی خود را برای شناسایی واژگان پایه معرفی کند برای این کار از دستاوردهای معناشناسی و رده شناسی زبان در زمینه حوزه های معنایی استفاده کرده و در طراحی این الگو کوشیده است از سویی مشکلات فهرست های پیشین را برطرف سازد و از سوی دیگر دو هدف قابلیت به کارگیری الگو در سراسر کشور و سهولت استفاده از آن و سهولت طبقه بندی و امکان بازنگری داده ها را فراهم آورد برای این منظور در مرحله اول پایه تحصیلی مرحله دوم منبع واژگان (دانش آموزان کتاب درسی کتاب غیردرسی و) مرحله سوم نوع واژگان (دیداری شنیداری گفتاری خوانداری نوشتاری) مرحله چهارم حالت دستوری (اسم فعل صفت و) و مرحله پنجم حوزه معنایی واژه (روابط خویشاوندی اسم خاص اعضای بدن) را تعیین کرده است این شیوه نگرش به آموزش واژگان پایه و تفکیک واژه ها در مرحله سوم زمینه را برای تقویت متوازن مهارت های چهارگانه زبانی فراهم می آورد اما نکته ای درباره مرحله چهارم قابل ذکر است: تعداد صفت هایی که به صورت فعال از آن ها استفاده می کنیم بسیار کم و محدود است به عبارت دیگر ذخیره واژگانی اقسام کلام ما رشد نامتوازنی دارد و این مسئله هنگام ترجمه واضح تر می شود معمولاً مترجمان در یافتن معادل درمی مانند و گناه به گردن زبان فارسی می افتد حال آنکه آموزش زبان فارسی مناسب نیست و واژگان به صورت متعادلی در اقسام کلام رشد نکرده است با استفاده از این الگو هر واژه شناسنامه ای پیدا می کند و به آسانی قابل بازیابی است مسئولان تهیه مواد آموزشی می توانند با توجه به ملاک های علاقه و دانش پیش زمینه ای حوزه های معنایی مورد نظر خود را برای هر پایه انتخاب کنند و از میان اعضای این حوزه واژه های مورد نیاز را برگزینند به این ترتیب آموزش ساده تر می شود زیرا واژه ها در یک شبکه معنایی قرار می گیرند.

کلیدواژه‌ها